نویسنده: هادیتک - دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ نمیتوان گفت این حس بودنی که الان دارم خوب است یا بد. اگر بخواهم قضیه را لطیف و احساسی کنم، حتما میگویم: همین که من فرصت کردم فلان تجریه یا فلان حس را به واسطه وجودم در این کره خاکی داشته باشم پس این بودن را دوست دارم. و اگر بخواهم از استدلالهای من درآوردی که بیشتر به نظریههای نژادپرستانه شباهت دارد استفاده کنم باز هم خواهم گفت: چه خوشبختم که هستم. نمونه این استدلالهای نژادپرستانه غیر قابل اثبات از این جمله است: حتما دنیایی قبل این دنیا بوده که ما آن را به یاد نمی آوریم! - اینکه من یک اسپرم پیروز هستم نشان میدهد کل کائنات دست در دست هم داده تا من به دنیا بیایم! - زمان اذان زمانهایی است که انرژی زمین به اوج میرسد! و... از این جهت به این استدلالها نژادپرستانه میگویم که همگی سعی در اثبات اهمیت وجود من نوعی دارند. مگر من چه خار مهمی روی گل این دنیا هستم. اینکه جوابها و حیرتهای خود را خیلی ساده گره بزنیم به ماورا، به جایی که ندیدهایم و احتمالا نبوده است، صرفا تلاشی در جهت تسکین مغز کنجکاو ماست. اینکه بگوییم من یک اسپرم خوشبخت و برنده هستم پس باید مسئولیت مهمی داشته باشم هم از آن فریبهاییست که شیادان در جهت استعمار فکر کوشیدهاند. چه بسیار اسپرمهایی که تصادفی فریز شدند و شاید مجال زیستن نیافتند و آنها که مورد لقاح مصنوعی قرار گرفتند هم بصورت رندوم انتخاب شدند. پس نمیتوان اول شدن یا آخر شدن در ورود از در یک اتاق را فضیلت یا اهمیت توصیف کرد. اتفاقا با این نگرش دیگر مغز تلاش بیهوده برای پیدا کردن هدف و اثبات اهمیت زندگی چند روزه آن نوزادی که در بمباران جنگ از بین رفته یا آدمی که بیگناه سر بریده شده نیز نمیکند. یک بار ویدیو یادداشتهای پراکنده هادیتک...
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 20:08